مهارت‌های زندگی مشترک | آناتومی ازدواج و مراحل آن

anatomy-of-marriage

فصل دوم: ازدواج سالم

قسمت پنجم: آناتومی ازدواج و مراحل آن

ما در مقاله ی آناتومی ازدواج با این موضوع آشنا می‌شویم که یک ازدواج به چه مواردی احتیاج دارد. در گذشته هم اشاره کردیم که یک ازدواج، ابتدا از آشنایی شروع می شود بعد از آن به شناخت تبدیل می شود و بعد از شناخت باید وارد مرحله علاقه شویم. سپس وارد مرحله دوست داشتن می شویم و در نهایت مرحله عشق صورت می گیرد.

ما در این مقاله می خواهیم این موارد را بررسی کنیم و ببینیم که در کدامیک از این مرحله ها باید ازدواج کنیم. به طور مثال یعنی باید اجازه دهیم که عشق صورت بگیرد و بعد ازدواج کنیم؟

مرحله اول : آشنایی

اشاره داشتیم که مرحله اول آناتومی ازدواج، مرحله آشنایی است. این مرحله باید به شناخت عمیق و منطقی تبدیل شود و در مواقعی هم، در مرحله آشنایی ازدواج صورت میگیرد. ولی در قسمت هیجان احساسات و لذت بردن باقی می ماند. متاسفانه این آشنایی به یک شناخت عمیق و منطقی  تبدیل نمی شود. در این مرحله ما با یک چالش بزرگ روبرو خواهیم بود و معمولاً در سطح آشنایی به دلیل اینکه سطح هیجانات دو طرف بالاست در همین مرحله ازدواج میکنند. پس از ازدواج هم متاسفانه مشکلات پدیدار می شود و دردسرهای آن ها شروع خواهد شد.

مرحله دوم : علاقه

پس حواسمان باشد که در بحث آناتومی ازدواج قرار است مرحله آشنایی را به یک شناخت عمیق تبدیل کنیم. بعد از آن که شروع کردیم به پیدا کردن یک شناخت عمیق، علاقه ایجاد خواهد شد و علاقه به معنی دنبال کردن خواهد بود. یعنی اینکه الان برای من این فرد مورد اهمیت واقع شده است و من، رفتارها و اقداماتش را پیگیری می‌کنم و می خواهم ببینم که این فرد در موقعیت های مختلف و در مکان های متفاوت چگونه رفتار خواهد کرد.

به طور مثال باید بگویم که بنده علاقه مند به تیم پرسپولیس هستم و این به این معنی است که من تیم پرسپولیس را دنبال می‌کنم. پس علاقه‌مندی یعنی دنبال کردن موارد و مسائل مختلف که معمولاً بعد از آشنایی صورت خواهد گرفت. ما معمولاً خیلی وقت ها به افراد های متفاوت، با ویژگی‌های متفاوت علاقه مند می شویم.

اینجا باید بگویم که خیلی افراد با خود فکر می کنند که به هر فردی که علاقه‌مند شدند باید با آن ازدواج کند…! و یا این که از احساس علاقه مندی یا همان دنبال کردن احساس گناه می کنند که باید بگویم این طور نیست. این یک امر طبیعی خواهد بود و ما علاقه مند خواهیم شد به انسان های خیلی متفاوت و در سنین مختلف و چون این مورد یک امر کاملاً طبیعی است، نباید در خود احساس گناه و شرمندگی کنیم و بدانیم که حتماً نباید علاقه مان را به ازدواج تبدیل کنیم.

جایگاه علاقه مندی در آناتومی ازدواج

حال باید در مورد علاقه ای صحبت بکنیم که برای ازدواج ایجاد می شود، یعنی ابتدا شناخت پیدا میکنیم و بعد از آن به طرف مقابل علاقه مند می شویم. می خواهیم که بررسی کنیم که آیا این فرد برای ازدواج مناسب است یا خیر. پس حرکت ها و رفتارهای او را دنبال می کنیم و اگر زمانی علاقه ما تبدیل شد به مرحله دوست داشتن یعنی ما ایشان را ترجیح می دهیم بین افرادی که به آنها علاقه مند هستیم. اینجاست که مرحله دوست داشتن پدیدار می شود.

دوست داشتن چگونه به وجود می آید؟

حالا که فهمیدیم فرد مقابل خود را ترجیح می دهیم به انسانهای دیگر و اطرافیانمان و آنجا است که برای ازدواج می توانیم قدم برداریم. حواسمان هست که ما در مرحله آشنایی اجازه ازدواج نخواهیم داشت. در مرحله علاقه نیز به همین شکل میباشد. یعنی زمانی که دوست داریم فردی را دنبال کنیم آنجا هم اجازه ازدواج کردن نداریم. زمانی که این علاقه به دوست داشتن تبدیل شود، به این معنی نیست که ما بقیه افراد را کنار گذاشته و تنها به او توجه می‌کنیم و ایشان را با همه نقاط ضعف و مثبت است که قبول میکنیم. آنجا است که مرحله دوست داشتن به وجود خواهد آمد.

هیچ فردی کامل و ایده آل نیست

ما برای ازدواج کردن احتیاج داریم به اینکه تمامی نکات مثبت و منفی را در نظر بگیریم. بعد فرد مقابل را انتخاب کنیم و حواسمان باید باشد که قطعاً یک انسان هم نکات مثبت و هم نکات منفی خواهد داشت پس قطعا نمی توانیم ایشان را سراسر مثبت ببینیم. حواسمان باشد که اگر کسی را سر تا سر مثبت دیدیم آنجا یک زنگ خطر است که ما اشتباه می بینیم. ما هستیم که روی هیجانات و احساسات خود فرد را نگاه می کنیم و او را می شنویم.

پس ما دیدنمان و شنیدن مان واقع بینانه نیست و زمانی دیدن و شنیدن ما واقع بینانه خواهد بود که فرد را با تمام کاستی هایش، با تمام عیب و ایراداتش، با تمام فراز و فرود هایش قبول کنیم و او را ترجیح دهیم نسبت به بقیه. درست است که از نظر ما مثلاً ورزش کردن خوب نیست ولی چون فرد مقابل یک انسان خوبی است، چون که فهمیده است و چون که یک سری موارد مثبت و خوبی را دارد او را قبول خواهیم کرد.

نگاه واقع بینانه به طرف مقابل

درست است که آن نقطه ضعف را دارد. ولی از نظر من چون این نقطه های قوت را دارد برای من قابل قبول خواهد بود. زمانیکه ایشان را قبول کردم و او را ترجیح دادم، دیگر او را با فرد دیگری مقایسه نخواهم کرد. ولی متاسفانه بعضی از افراد بعد از ازدواج نیز هنوز در مرحله علاقه گیر کرده اند و هنوز همسر خود را با دیگران مقایسه میکنند. اینجا به این معنی است که در مراحل ازدواج هنوز نتوانسته اند فرد را به اطرافیان خویش ترجیح دهند و برای همین است که بعد از ازدواج همسرشان را مدام با دیگران مقایسه می کنند و مثلاً در یک مهمانی با خود می گوید :

 ای وای من با این شخص ازدواج کرده‌ام؟

 اینکه از نظر رفتار و کردار باب میل من نیست و… .

در واقع این ما بوده ایم که حواسمان نبوده است و قبل از ازدواج ایشان را خوب بررسی نکرده ایم. ممکن است که این فرد قبل از ازدواج نیز همین رفتارها را داشته است ولی ما خوب ندیده ایم. ما واقع بینانه برداشت نکرده‌ایم، یا در زمان مرحله علاقه، تنها درگیر هیجانات و احساسات بوده ایم و نتوانستیم که طرف مقابل را واقع‌بینانه ببینم و بررسی کنیم.

در کدامیک از مراحل ازدواج خطرناک است

پس قرارمان این است که زمانی که به فرد مقابل تنها فقط علاقه مند هستیم. این یعنی اینکه تنها او برای ما مهم و عزیز است و اگر در این مرحله ازدواج کنیم ازدواج ما کاملاً نادرست است. قرار است که ما این مراحل علاقه و مهم بودن فرد را به یک ترجیح دادن جدی تبدیل کنیم. با خود بگوییم که من این مرد یا زن را ترجیح می دهم به تمامی مردها و زنهای اطرافم به عنوان همسرم. آن زمان است که اجازه ازدواج خواهیم داشت و در واقع بازهم فراز و فرودهایی در ازدواج خواهیم داشت و باید مهارت هایی را یاد بگیریم که زندگی شیرینی داشته باشیم.

عشق چگونه وارد زندگی می شود؟

در مراحل آناتومی ازدواج بعد از مرحله دوست داشتن و ترجیح دادن، اگر زمان های زیادی در کنار یکدیگر قرار بگیریم و به شناخت عمیق تری برسیم و شناخت مان به این حد برسد که با همه کاستی های این فرد، این شخص تنها برای من ترجیح داده نشده است، بلکه عزیزترین است و بلکه بهترین است. این نباشد که فقط من ایشان را به عنوان همسر ترجیح می‌دهم. بلکه خود شخص بهترین است. آن زمان است که به قول معروف لانه اش را در خانه ما می سازد. آن موقع است که عشق وارد زندگی ما می شود.

زمانی که من عاشقانه و بدون هیچ چشم داشتی و بدون هیچ انتظاری فرد مقابل خود را با تمام وجود بخواهم و ایشان برای من عزیز باشد. در روابط دوستی زمانی من می‌گویم دوست شما هستم که شما هم دوست من باشید و این موضوع یک رابطه دوطرفه است. زمانی من همسرم را دوست دارم و برای همسرم انسان خوبی هستم که همسرم نیز انسان خوبی باشد.

این جا یک رابطه دو طرفه خواهد بود. مثلا اگر زمانهایی همسرم مرا به هر دلیلی اذیت کرد، از آن جهت که من هم یک انسان هستم در نظر دارم یک عملکردی داشته باشم. ولی زمانی که عشق خود را نمایان میکند زمانی است که دیگر فرقی ندارد که فرد مقابل خوب است یا بد، عملکرد او عالی است یا ضعیف، زمانی است که او در هر حال عزیز من است. در هر حال من او را دوست دارم با تمام ضعف هایش و من عاشق او هستم. عاشق زندگیم هستم. عشق بالاترین سطح زندگی است و آرزو دارم که همه شما به آن سطح برسید.

عشق های قبل از ازدواج

اینجا باید این نکته را هم اشاره کنم که آن عشق هایی که قبل از ازدواج به وجود می آید، عشق های واقعی نیستند. قرار است که عشق واقعی در طی این مراحل آناتومی ازدواج به وجود بیاید. قرار است که اول  آشنایی، دوم شناخت عمیق، سوم علاقه و دنبال‌کردن، چهارم دوست داشتن و بعد از چندین مدت انشاالله عشق در وجود همه شما ایجاد شود.

به امید دیدارتان خدانگهدار

دیدگاه ها

No comment yet.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *